فردی را تصور کنید که مدیر خوب یک تیم کوچک است. او مهربان، محترم و نسبت به نیازهای دیگران حساس است. حلکننده مسائل کاری اعضای تیمش است و به شکست به عنوان منبعی برای یادگیری نگاه میکند. همیشه مشغول به کار است و منبع آرامش و الهام برای کارمندانش به شمار میرود. او را در تمام شرکت به عنوان فردی با هوش هیجانی بالا میشناسند، اما با وجود همه این ویژگیهای مثبت، او از وضعیت شغلی خود راضی نیست و به بسیاری از اهداف عملکردی خود نرسیده است. چنین شکاف و چالشی بین همه مدیران شایع است. آنها اطلاعات محدودی در مورد مربیگری دارند و بیشتر تمرکزشان بر اجتماعی بودن، حساسیت به دیگران و مهربان بودن معطوف شده است؛ اما مهارتهای دیگری هم وجود دارد که میتواند مدیران استارتاپی را بسیار توانمند و قدرتمند سازد.
کتابهایی برای کمک به تیمسازی و پرورش مربیگری
مقالات اخیر دانشگاه هاروارد به مهارتهایی اشاره میکند که مدیرهای موفق هم ممکن است با کمبود آنها مواجه شوند. مواردی مثل ارائه بازخوردهای منفی به کارکنان، داشتن شجاعت به اذعان کاستیها، خلاقیت برای فکر کردن خارج از چارچوب و ایجاد انگیره و …
رهبران آخر غذا میخورند
واقعیت این است که برخلاف تفکر عموم مردم، کارآفرینان رهبرانی ذاتی نیستند. رهبری عنوانی نیست که با پذیرش نقش مرتفع شود. فقط و فقط به این دلیل که ایده فوقالعادهای داشتهاید و توانستهاید آن را بهموقع اجرایی کنید، به این معنا نیست که رهبر فوقالعادهای هستید. اینجا در مورد کشف و پرورش استعدادها، ایجاد چشماندازی مطمئن برای افراد و گوش شنوایی برای همه افراد سازمانی حرف میزنیم.
همین سوءتفاهم در بسیاری از مدیران باعث میشود که تا نسبت به یادگیری مهارتهای رهبری غافل باشند و با این منطق که رهبران آسیبپذیر نیستند، به ظاهر محکم و آراسته در مسند قدرت باقی میمانند، از هیچکس کمک نمیخواهند و نظرات دیگران را گوش نمیدهند جون اینها را نشانه ضعف میپندارند. واقعیت این است که کارآفرینانی که ذهنیت استارتاپی دارند، میدانند که پاسخ تمام مسئلههای پیش رو را نمیدانند، میدانند که شکست میخورند و میدانند که باید یاد بگیرند.
بازیکن تیمی ایدئال
در عمده کتابها به ویژگیهای رهبر و رفتار و منشهایی که باید داشته باشد اشاره میشود اما این کتاب به صورتی موشکافانه به بحثی عمیقتر میپردازد اینکه تا افراد تیمی خوب نداشته باشیم نمی توانیم رهبر موفقی باشیم و افراد ایدئال برای تیم سه ویژگی اساسیاند و هدایت افرادی که فاقد این ویژگیاند فرایندی سخت، زمانبر و طاقتفرسات. پس چه بهتر که اگر در حال تشکیل تیم هستیم، افرادی را جذب کنیم که این ویژگیها را داشته باشند و اگر در حال رهبری تیم هستیم، افرادمان را ارزیابی و تیمی همگن را هدایت کنیم.
راه و رسم مربیگری
ماندگاری و اثربخشی سازمانها در گرو عملکرد افراد آنهاست،به عبارت دیگر، رشد و بالندگی افراد در سازمانها موجب رشد و توسعه فضاهای کسبوکار میشود.
ذات مربیگری در کمک به دیگران و شکوفا کردن استعدادشان نهفته است.
فارغ ار نگاه کسبوکار پرورش راهو رسم مربیگری کمکی به خودمان برای ایجاد تعاملاتی سازنده و کار در محیطی بالنده است و البته این مهارت نه تنها در محیط کار، بلکه در زندگی شخصی و نقشهای دیگری که در زندگی به عهده داریم کمک شایانی به بهبود کیفیت زندگی ما و اطرافیانمان خواهد کرد.