چگونه میتوان احتمال بهبود شرایطی که شما ان را “مخمصه” مینامید و اعتقاد دارید که اگر مدیرعامل را نکشد، قویترش میکند را افزایش داد؟
بسیاری از مدیران موفق، تسلیم نشده و شرکت را ترک نمیکنند. به نظر میرسد سخن فریبندهای باشد. برندگان هرگز شرکت را ترک نمیکنند و ممکن است هرگز برنده هم نباشند اما چیز عمیقتری در اینجا وجود دارد. هنگامیکه شما در بطن ماجرا هستید، در حال ایجاد دانش فراوان در مورد شرکت، در مورد بازار، در مورد مشتری و در مورد محصول خواهید بود. هر چه بیشتر در چنین فضایی باقی بمانید، شانستان را برای بقا افزایش میدهید. اگر شما به طریقی بتوانید در یک جعبه بمانید، به طور شگفتآوری، ممکن است خودتان را در شرایط مساعدتری بازیابید.
شما از وجود خبرهای بدی که در اوج شکنندگی کسبوکار، به سرعت شرکت را فرامیگیرد دفاع میکنید. چگونه میتوانید این کار را بدون از دست رفتن روحیه انجام دهید؟
به عنوان مدیرعامل، شما احساس پدری را دارید که باید بچهها را از اخبار بد حفظ کند؛ زیرا که اگر صدمهای به شما وارد شود، این آسیب به سرعت به سمت دیگران حرکت خواهد کرد. برعکس این قضیه نیز صادق است، هیچکدام از کارکنان بهاندازه شما به کسبوکارشان وفادار نیستند، بنابراین درک صدمه و تخریب برایشان آسانتر است. انتشار خبرهای بد در هر کسبوکار نوپایی غیرقابلاجتناب است، مهم این است که کارکنانتان به دنبال شانسی برای حل مشکلات باشند، همین کافی است.
در همه انواع موقعیتهای بینظیر – حتی شلیک به افراد – شما میخواهید مدیرعامل قبول کند که مقصر شکست خودش است. چرا این موضوع این قدر برایتان مهم است؟
یکی از بزرگترین چیزهایی که میتواند در مقابل خوب کار کردن یک استارتاپ قرار بگیرد، رشد است. بسیاری از چیزهایی که باعث میشود یک شرکت، خوب باشد، شناخته شده است. اگر همه در شرکتی همه چیز را بدانند، احتمالاً آنجا مکان بسیار خوبی برای کار کردن است. ارتباطات بالا در شرکت موجب ایجاد صداقت و روراستی بسیار زیادی میشود. همه در یک بستر قرار دارند و ۹۹ درصد افرادی که برای شرکت کار میکنند، واقعاً تأثیرگذارند. هرچه بزرگتر میشوید و اطلاعات بیشتری در اختیار شما قرار میگیرد، دانش کمتری خواهید داشت و افراد با احتمال بیشتری در مورد چیزهایی تلاش میکنند که کسبوکار تمرکز کمتری بر آن دارد. سیاست، بینظمی و افعال بیمعنی افزایش خواهد یافت. چالش مدیرعامل این است که مطمئن شود با افزایش رشد شرکت، یک معماری ارتباطی خوب وجود دارد که البته این مقوله کار بسیار سختی است.
برای اکثر شرکتها، فرهنگ در طول زمان تکامل مییابد؛ اما شما از ایجاد “نقاط طراحی فرهنگی” حمایت میکنید که بهشدت بر رفتار افراد تأثیر میگذارد. چطور این کار را انجام میدهید؟
شما باید در مورد چیزهایی فکر کنید که هم برای کسبوکار و هم برای تغییر خودتان مهم باشد. هنگامیکه ما آندریسن هورویتز را ایجاد کردیم، میدانستیم که یکی از چیزهای مخرب برای کارآفرینان این است که سرمایهگذاران خطرپذیر به زمان آنها احترام نمیگذارند. به عنوان کارآفرین، هر بار که ما به ملاقات یک سرمایهگذار خطرپذیر میرفتیم، باید به مدت ۳۰ تا ۴۵ دقیقه در “لابی” صبر میکردیم؛ بنابراین، در هسته شرکت، میخواستیم که یک اصل فرهنگی تحت عنوان احترام به کارآفرین و روند کارآفرینی نهادینه کنیم؛ اما چگونه این در ذهن افراد شکل میگیرد؟ مکانیسمی که من مطرح کردم این بود که به سرمایهگذاران خطرپذیر بگویم که اگر برای جلسه با کارآفرینان دیر حاضر شوند، برای هر دقیقه تعویق ۱۰ دلار جریمه خواهند شد. این روش جواب داد.
چه چیزی را در مورد تصمیمات سخت، دوست دارید؟
تصمیماتی وجود دارد که فکر میکنید ایده خوبی است و هر کس دیگری نیز با آن موافق است. این تصمیمات آسان هستند؛ اما در مقابل تصمیماتی هم وجود دارد که فکر میکنید ایدهی خوبی است و اکثر افراد فکر میکنند که اینطور نیست. اگر برخلاف نظرشان عمل کنید و اشتباهی رخ دهد، هیچکس شما را نمیبخشد و اگر تصمیمتان مؤثر واقع شود، هیچکس به یاد نمیآورد که این ایده شما بوده است؛ بنابراین تصمیمگیریهایی که هیچکس دیگری آنها را دوست ندارد، سخت هستند. هنگامیکه لری پیج تصمیم گرفت تا بر هوش مصنوعی تمرکز کند، مردم فکر میکردند که دیوانهوارترین کار در جهان را انجام میدهد، اما درنهایت این ایده کسبوکاری ۸ میلیارد دلاری ایجاد کرد. این واقعیت خشن کار است. شما باید آنچه را که فکر میکنید درست است انجام دهید. اگرنه، شما یک رهبر نیستید.
توصیههای بدی از سرمایهگذاران خطرپذیر با کارآفرینان باتجربه که میتواند سختی کارهای سخت را دوچندان کند. بن هاروویتز به سه نمونه از این توصیهها که گرچه مطابق با خرد متعارف است اما انچنان عاقلانه نیست، اشاره میکند:
- مشاوره: در اوایل کار، مدیران اجرایی شرکتهای بزرگ را استخدام کنید.
- مشکل: کار مدیران اجرایی در شرکتهای بزرگ کاملاً متفاوت با یک مدیر اجرایی در شرکتی نوپا است. مدیر اجرایی کمپانی است که منجر به عدم انطباق بالقوهای میشود که مانع از استخدام کارآمد و مشارکتهای فوری میشود.
- مشاوره: برای اجماع تصمیمگیری در مورد استخدام مدیر اجرایی تلاش کنید.
- مشکل: نظرات افرادی که تجربه خاصی در مورد یک شغل مشخص ندارند، ممکن است مربوط نباشد؛ بنابراین روش خوبی برای شناسایی افراد جهت استخدام در سطح جهانی نیست.
بسیار از شما دوستان متشکرم که دارید تولید محتوای خوب در کشور انجام میدهید