Nine Lies About Work
Nine Lies About Work: A Freethinking Leader’s Guide to the Real World
چرا وقتی نیاز به بازخوردهای انتقادی داریم، در دنیای واقعی اکثر ما از آن برحذریم و بیشتر تمایل داریم دیگران گیرنده آن باشند نه ما، به عنوان یک واقعیت نهادینه پذیرفته شده؟ چرا فکر میکنید مدیر شما میتواند به درستی شما را بر اساس عملکردتان رتبهبندی کند، وقتی که در تیمهای واقعی هیچ یک از ما مدیر و رهبری با عدالت کامل ندیده است؟ چرا همه مدیران عالی لیستی از ویژگیها دارند که شما آرزو دارید به آن دست پیدا کنید، یک حقیقت نهادینه شده است ، وقتی که در زندگی روزمرهمان هیچ یک از ما رهبری با تمام این ویژگیها مشاهده نکردهاست؟
این تناقض منجربه ایدهی اصلی و بهانه نوشتن کتاب شده است. جهان کسب و کار امروز از سیستمها، فرایندها، ابزارها، و فرضیاتی که سرتاپا دارای ناقصاند اشباع شده، و این تجربیات در حال حاضر اینقدر پیش پا افتاده و تثبیت شده هستند، که دشوار است ببینیم واقعیت آنها چیست. ما بعضی از آنها را لازم می شماریم اما تجربه های ناامیدکننده ایاند که سازمانهای بزرگ انجامشان میدهند و همیشه انجام دادهاند. آنها تقریبا درباره همه مسائلی که درکار برای ما اتفاق میافتد وجود دارند- چگونه برای مشاغل انتخاب میشویم و چطور ارزیابی میشویم، آموزش می بینیم، دستمزد میگیریم، تشویق و اخراج میشویم.
ولی، کمیدقیق تر نگاه کنید در مییابید که “اصلا اینطور نیست.” ما میتوانیم آنها را “تصور غلط”، یا “افسانه” یا “سوء تفاهم” بنامیم اما چون آنها به سختی به ما تحمیل شدهاند، و برای دور کردن ما از واقعیت استفاده میشوند، ما آنها را “دروغ” می خوانیم.
نه تا از آنها در این کتاب هست. و قبل از آنکه ما بهمراه تیممان بتوانیم باوری دقیق و قوی بسازیم، لازم است باورهای نادرستها را یک به یک تخریب کنیم- تا تشخیص دهیم فعالیتهای کاری چطور ابتدا به عنوان حقیقتی در مقیاس کوچک شروع میشود و سپس چگونه به یک دروغ تبدیل شده و در همه جا گسترش مییابد- و سپس تلاش میکنیم تا پرده از حقایق گستردهتری که درپس آن مخفی ماندهاند برداریم.
سه فصل اول، پس از این پرسش که فرهنگ، برنامهها و اهداف چرا به ما اینطور قاطعانه تحمیل شدهاند، راههای بهتری را برای درکنارهم بودن همه ما نشان میدهند. فصلهای ۴ و ۵ و ۶ و ۷ هرکدام به جنبهی خاصی از طبیعت انسان اشاره می کنند و سپس نشان میدهند که چگونه میتوانیم خودمان را و کارکنانمان را رشد دهیم وقتی هر کدام از ما به وضوح و پایدار باهم متفاوت هستیم. فصل ۸ میپرسد چرا “تعادل” داشتن برای هر یک از ما به عنوان یک کمال مطلوب درنظرگرفته شدهاست و آنگاه آرزوهای بسیار متفاوتی از آن پدید میآید. و در نهایت، آخرین فصل باور ما برای همه آن چیزی که درباره “رهبری” می دانیم را از ما میگیرد، و پنجره جدیدی از آنچه برای ما بهعنوان پیروان روی میدهد می گشاید، زمانی که نیرو و اشتیاقمان را به چشم انداز فرد دیگری میسپاریم.
وقتی جین کیس رئیس هيئتمدیرهی نشنال جئوگرافی دست به کار شد تا خصوصیات اصلی تغییرسازان بزرگ را – از گذشته تا کنون و از مخترعان تا انقلابیون- بررسی کند، به پنج ویژگی غافلگیرکننده رسید که بین تمامشان مشترک بود. این ویژگیها ثروت، موقعیت اجتماعی یا حتی نبوغ نبودند. ویژگیهای مشترک تمام این زنان و مردان استثنایی این بود که آنها انتخاب کردند دست به “قمار بزرگی” بزنند، جسور باشند و ریسک کنند، کاری کنند شکستخوردن ارزشش را داشته باشد، از حباب دورشان بیرون بیایند و بگذارند ضرورت بر ترس غلبه کند.
جین در این کتاب این اصول را به روشنی با قصهگویی توضیح میدهد. او بینش تازهای نسبت به داستانهایی که ممکن است فکر کنید خودتان میدانید- مثل داستان Air bnb که از صفر شروع کردند تا صنعت هتلداری را دگرگون کنند- به شما میدهد و داستان تغییرسازان برجستهای را برایتان روایت میکند که هرگز اسمشان را نشنیدهاید.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.