نکات ارزشمندی از قبیل دستیابی به داراییها بهجای مالکیتها بهمنظور واکنش بهموقع برای حرکت از مزیت رقابتی که در حال افول است به مزیت رقابتی جدید، مطلبی است که به آن بهخوبی در این کتاب توجه شده است.
از سرفصلهای مهم دیگر، بحث بازآرایی مستمر برای ایجاد توازن میان ثبات و چابکی است. ایجاد ساختاری که در عین داشتن ثبات بهراحتی خود را با شرایط جدید تطابق میدهد یکی از فاکتورهای مهم سازمانهای موفق است که این موضوع را موردتوجه قرار میدهند. ذکر جزییات برای ایجاد این ساختار و استراتژیهای موردنظر در فصل دوم کتاب گنجاندهشده است.
ویژگیهای نظیر بلندپروازی، هویت و فرهنگ سازمان، آمادهسازی و توسعه، نوع استراتژی و رهبری خصوصیات مشترک سازمانهای موفق در حرکت از یک موج مزیت رقابتی به موج دیگر هستند.
بهطور خلاصه در این بخش میتوان به نکته مهم و حیاتی اشاره کرد که شرکتها سرمایهگذاری اولیه و کمی روی شناسایی فرصتها میکنند و اگر فرصتها توجیه داشته باشند، سرمایهگذاریشان را بیشتر میکنند.
فصل سوم کتاب با تیتر قطع رابطه موفق آغاز شده است. یکی از اصلهای مهم در دنیای کسبوکار متوقف کردن برخی کارها و خروج از مزیتهای در حال افول است. امری که خیلی از شرکتها به خاطر هزینه و سرمایه اولیه که در ایجاد آن مزیت کردهاند و یا درک نادرستی که از شرایط دارند خیلی دیر تصمیم میگیرند تا اموری را متوقف کنند. این موضوع باعث زیان و گاهی نابودی کامل شرکت میشود.
نشانههایی از قبیل هشدارهای اولیه افت، کاهش بازدهی نوآوری، متداول شدن محصولات ، علائم مهمی هستند که باید شرکتها همواره به آنها توجه داشته باشند. برای قطع رابطه انواع استراتژی وجود دارد که در این بخش کتاب به برخی از آنها پرداختهشده است. بهطور خلاصه میتوان گفت که با تحلیل درست از شرایط در برخی از زمانها استراتژی قطع رابطه لازم است. تصمیم برای خروج از کسبوکار و اجرای این تصمیم به روش مؤثر نیازمند قطع بودجه به بخشهای زیان ده و ناکارآمد و اختصاص آن به بخشهای مؤثر فعالیتهای دیگر شرکت است.
در فصل چهارم کتاب به تخصیص منابع برای چابکی پرداخته شده است. یکی از نکات ضروری در هر سازمانی وجود سازوکاری است که کنترل روی منافع شخصی نداشته باشد و به تعبیری منافع سازمان ارجحیت به منافع شخصی افراد داشته باشد تا به بهترین شکل بتواند سازمان را در مسیر درست هدایت کند.
رهایی از چرخه عادت سازمان و شکستن عادتها نیاز به استفاده از ساختارهایی دارد که در این بخش کتاب در مورد آنها توضیحاتی دادهشده است. نزدیک شدن به منابع با ذهنیت کارآفرینانه، صرفهجویی، دسترسی به داراییها بهجای مالکیت ازجمله برخی از نکات جالبتوجه هستند که نیاز به درک آنها وجود دارد.
در فصل پنجم به خبرگی در نوآوری پرداختهشده است. اهمیت به بحث نوآوری بهعنوان بخش مستقل از فرایندهای روتین و عادی شرکت ازنظر نویسنده مطلب مهمی است. از منظر نویسنده فرایند ایده پردازی چیزی نیست که یکبار انجام شود و به پایان برسد و یک فرایند مستمر محسوب میشود که همواره تولید ایدههای خوب را انجام میدهد. مطرحشدن عدم اطمینان در مورد بازارها و همینطور قابلیتهای و فناوریهای بهکاررفته در پروژههای متعدد باعث آمادگی بیشتر سازمان برای پاسخ در شرایط مختلف را فراهم میکند که نویسنده بر آن تأکید دارد.
فصل ششم به موضوع رهبری و چارچوب ذهنی شرکتهای رویارو با مزیتهای ناپایدار اختصاصیافته است.
توانایی به چالش کشیدن ایدههای رهبران توسط خودشان و یا دیگران از نکات مهم در هدایت درست سازمانها است. مبحث منابع انسانی برای سازمانها در شرایط ناپایداری مزیت رقابتی مورد تأکید نویسنده در این بخش است.
درنهایت فصل هفتم به مزیت رقابتی ناپایدار در زندگی شخصی پرداخته است. ارائه راهکارهایی برای افراد در مواجه با شرایط ناپایدار کاری ازجمله افزایش پیوسته یادگیری مهارتها و تواناییها و امکان بهکارگیری آنها ازجمله نکات قابلتوجه در این بخش است.
نویسنده مطلب: مسعود ارغیانی