معرفی کتاب ذهنیت موسس
24 اردیبهشت 1400[vc_row][vc_column width=”1/6″][/vc_column][vc_column width=”2/3″][vc_single_image image=”30857″ img_size=”full” alignment=”center” parallax_scroll=”no”][/vc_column][vc_column width=”1/6″][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column width=”1/6″][/vc_column][vc_column width=”2/3″][woodmart_title style=”shadow” woodmart_css_id=”60f0823c9930f” title=”همه بههرحال رشد میکنیم، اما با سطح دلسوزی مادر یا پرستار بچه؟” title_width=”100″][/vc_column][vc_column width=”1/6″][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column width=”1/6″][/vc_column][vc_column width=”2/3″][woodmart_responsive_text_block size=”small” align=”right” woodmart_css_id=”60f0832767f5f” woodmart_empty_space=”” content_width=”100″ inline=”no”]دوست دارید در کسبوکار خودتان استخدام شوید؟ سؤالات سادهای که شما را به چالش میکشد!
از وقتی که یک ایده کسبوکاری به ذهنمان میرسد تا وقتی مدل کسبوکار مینویسیم و محصول را توسعه میدهیم، یک سؤال اساسی همواره با ماست و آن هم این است که چطور رشد کنم؟ با همین سؤال پیش میرویم و اگر خوششانس باشیم و پرتلاش، واقعاً رشد میکنیم، بزرگ میشویم و به بلوغ میرسیم. اما یا باز هم همینقدر مصرانه به دنبال پاسخ این سؤال هستیم؟ اغلب نه! همانطور که وقتی دچار کسالت میشویم، به محض از بین رفتن علائم مصرف داروها را متوقف میکنیم، وقتی کسبوکارمان بالغ میشود هم دیگر آنقدر دغدغه رشد بیشتر را نداریم. چون تا همینجا هم بد نیامدهایم اما آیا به سقوط آزاد هم فکر میکنیم؟ باز هم نه!
اگر بخواهیم مصداقیتر صحبت کنیم، کفش ملی خودمان را در نظر بگیرید! چه کسی فکرش را میکرد کسبوکاری با آن همه منابع و سابقه تاریخی تنها به یک اسم و خاطره تبدیل شود. مسئله اساسی این است که درست است که راهاندازی کسبوکار دشوار است، دستیابی به سود آن هم دشوارتر! اما این دشواریها در برابر چالش و سختیهای مداوم بقا و تداوم رشد تقریباً هیچاند.
به مرور که کسبوکارمان رشد میکند و ریشه میدواند، ارزشها و مبانی پایهای سازمان کمرنگتر میشود. کمتر از خود میپرسیم به چه دردی میخوریم؟ و کمتر به این فکر میکنیم که چرا مشتری باید به جای شرکت رقیب ما را انتخاب کند. همین عوامل موجب میشوند به مرور کنترل کمتری بر کسبوکارمان داشته باشیم و در نهایت با یک سقوط آزاد همه چیز را تمام کنیم.
کتاب ذهنیت مؤسس با همین دغدغه و رویکرد نوشته شده است. دو تن از مشاوران یکی از بزرگترین شرکتهای مشاوره مدیریت دنیا به این فکر افتادهاند کتابی بنویسند که در مورد پارادوکس رشد حرف میزند، وقتی که رشد، رشد را میکشد! نویسندگان این کتاب چالشهای رشد و چگونگی هدایت سازمان چگونگی هدایت سازمان در خلال این چالشها را به ما نشان میدهند در این کتاب موارد بسیاری از افراد و شرکتهای موفقی وجود دارند که در دام اشتباهات متداول افتادهاند. اشتباهاتی که امید است با خواندن این کتاب به آنها مبتلا نشویم.
اگر پای درد و دل مدیرانی بنشینیم که کسبوکارشان شکستخورده یا در شرف از دست دادن آن هستند، به عبارات مشترکی میرسیم: بازار خراب است، دلار گران شد، رقبا اجازه نفس کشیدن به ما ندادند و مواردی از این قبیل.
نویسندگان این کتاب بر اساس پژوهشهای فراوان خود معتقدند که ریشه مشکل در خود سازمان است و خوشبختانه اوضاع بیرونی نقش کمرنگتری دارد. میگوییم خوشبختانه چون ریشههای مشکلات قابلکنترل هستند و تیم مدیریتی مسئول آنهاست. البته شاید خیلی به مذاقتان خوش نیاید اما این کتاب به شما نشان میدهد نمیتوان تقصیر را به گردن اوضاع اقتصادی، قوانین دولتی و نابسامانیهای سیاسی انداخت. بخش اعظم مشکل خود شمایید!
کتاب ذهنیت مؤسس سه پیشنهاد اصلی برای تداوم رشد در سازمان دارد که نام آن را ذهنیت مؤسس گذاشته است
- مأموریت شورشی: بد نیست از خودمان بپرسیم هنوز هم مثل اوایل شروع کسبوکار جنگجو هستیم؟ شرکتها که متولد میشوند کار خود را در مقام یک شورشی آغاز میکنند. برای اینکه نیازی حل شود و دردی از مشتری درمان شود، به جنگ با صنعت و رقبا میروند. اگر درست پیش بروند، رشد هم میکنند اما نمیدانند که رشد، رشد را میکشد! راز موفقیت این است که در تمام مراحل رشد، لحظهای از این جوهره شورشی جنگ برای ارضای نیاز مشتری غافل نشویم و بتوانیم این مأموریت شورشی را به تمام سطوح سازمان منتقل کنیم
- وسواس به خط مقدم: از خودتان سؤال بپرسید: آیا حاضرید در شرکتی که خودتان تأسیس کردید استخدام شوید؟ بعید نیست به این سؤال جواب منفی بدهید. ما همیشه مشتری را گرامی میداریم اما حواسمان به کارمندانی که ارزش را به دست مشتریان میرسانند هم هست؟ کارکنان خط مقدم میتوانند بهترین تجربه یا بدترین خاطره را برای مشتری رقم بزنند. اینکه کارکنان چقدر دلسوز سازمان هستند کاملاً به شما بستگی دارد!
- ذهنیت مالکانه: آیا کارمندان شما هنگام تصمیمگیری از خود میپرسند: اگر اینجا شرکت من بود چه میکردم؟ بحث در اینجا کمی بیشتر از تعلق و دلبستگی است. در واقع در مورد تفاوت میان والدین دلسوز با پرستار بچه صحبت میکنیم! تنها راه این است که زبان و منافع مشترکی با اعضای سازمان داشته باشید. موفقیت و شکست شما باید موفقیت و شکست سازمان تلقی شود. تنها در این صورت است که ارتشی منظم برای روزهای سخت پیش رویتان خواهید داشت.
اگر بخواهیم به مخاطبان کتاب اشاره کنیم، باید به روسا و اعضای هیئتمدیره، مدیران عامل، مدیران ارشد شرکتها و همینطور کارآفرینان اشاره کنیم، اما در درجه بعدی استراتژیست ها و مدیران وظیفهای هم میتوانند از این کتاب بهره کافی را ببرند زیرا در نهایت برنامهای عملیاتی برای تزریق ذهنیت موسسه سازمانتان خواهید داشت
مارال مختارزاده
[/woodmart_responsive_text_block][/vc_column][vc_column width=”1/6″][/vc_column][/vc_row]
نظرات کاربران