مسیر مطالعه کتاب‌های توسعه فردی

هدف‌گذاری از موضوعاتی است که هم برای افراد و هم برای سازمان‌ها مسئله‌ای ضروری است. سازمانی که اهدافش مشخص نباشد نمی‌داند به کدام سمت‌و‌سو باید حرکت کند و افرادی که هدفشان را نشناسند نمی‌دانند توانایی و انرژی خود را باید صرف چه چیزی کنند. اما چطور باید اهدافمان را تعیین کنیم؟ چگونه اهداف خود را از ميان بی‌شمار اهداف انتخاب كنيد؟ و چطور بین اهدافمان، اولویت‌بندی کنیم؟ اين كتاب با مروری بر فرايند هدف‌گذاری، ايده‌ها و نكته‌های مهمی را برای غلبه بر چالش‌های هدف‌گذاری در اختیار شما قرار می‌دهد.

این کتاب به شما کمک می‌کند تا از محدودۀ امن خود بیرون بیایید، حصارهای دورتان را بشکنید و خودتان را به چالش بکشید. جان مکسول در کتاب بی‌حد ومرز بر این موضوع تاکید می‌کند که ظرفیت انسان‌ها محدود و از پیش تعیین شده نیست. این کتاب شما را تشویق می‌کند تا با خودآگاهی از توانایی‌‌ها و ظرفیت‌های نامحدود خود شناخت بهتری پیدا کنید.

فقط درصد کمی از افراد روی خواسته‌هایشان پافشاری می‌کنند و برای رسیدن به آن وارد میدان می‌شوند. استعداد و ایدۀ خوب داشتن فقط بخشی از معادله است. گام بعدی که گام سخت‌تری محسوب می‌شود انجام دادن است؛ یعنی تلاش برای رسیدن به اهداف و خواسته‌هایتان. این کتاب به شما می‌گوید دست از حسرت خوردن بردارید و به جای آن اقدام کنید. در این کتاب، پروفسور برنارد راث، با به‌کارگیری رویکرد تفکر طراحی تلاش می‌کند تا راهکارهایی عملی در اختیارتان قرار بدهد تا گامی عملی به سوی اهدافتان بردارید.

اطراف ما پر از عوامل حواس‌پرتی است. رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی، کامپیوترها، تلفن‌های هوشمند و ... روی میزان تمرکز ما اثر می‌گذارند. کتاب مدیریت توجه به ما یاد می‌دهد که چطور می‌توانیم برای مدت بیشتری روی یک موضوع متمرکز بمانیم و توجه‌مان را کنترل کنیم. نیر ایال نویسندۀ این کتاب علاوه‌بر این که به عوامل حواس‌پرتی اشاره می‌کند راه‌حل‌های عملی هم در اختیار ما قرار می‌دهد. در کنار این کتاب یک دفترچۀ تمرین هم قرار دارد.

نویسندۀ ‌کتاب ذهن متمرکز سعی دارد تا یک سیستم بهره‌وری را برای بهبود تمرکز و توجه افراد در راستای افزایش بهره‌وری معرفی ‌کند.
مایکل هایت، این سیستم را در نه گام و سه فصل به شما آموزش می‌دهد.
او ابتدا توضیح می‌دهد که چرا تعریف مرسوم بهره‌وری برای کارهایی که ما امروز مشغول آن هستیم جوابگو نیست و بررسی می‌کند که چرا کار بیش از حد به جای افزایش بهره‌وری باعث تاثیر منفی روی خروجی و نتیجۀ‌کار افراد می‌شود. سپس سعی می‌کند به شما کمک کند تا با حذف کارهایی که وقتتان را تلف می‌کند زمان بیشتری برای انجام کارهایی پیدا کنید که به آن علاقه دارید یا توانایی انجامش را دارید. و در نهایت با برنامه‌ریزی برای انجام کارهایی که در لیست‌تان باقی ماندند بتوانید در زمان مشخص آن‌ها را به انجام برسانید و زمان کافی برای تفریح و بودن در کنار خانواده و دوستانتان داشته باشید.

ما همه برنامه‌ریزانی عالی اما مجریانی ضعیفیم. همه‌ی ما رفتارهایی داریم که دلمان می‌خواهد تغییر و یا بهبودش بدهیم، اما اغلب نمی‌دانیم چطور باید این کار را انجام بدهیم به همین دلیل اغلب در تغییر رفتارمان موفق نمی‌شویم و به همان شکل قبلی رفتار می‌کنیم. اگر واقعا می‌خواهید بعضی رفتارهای خود را بهبود بدهید این کتاب می‌تواند به شما کمک کند. مارشال گلدسمیت در این کتاب به انگیزه‌های تغییر در افراد اشاره می‌کند و راه‌حل‌هایی را برای بهبود رفتارهای آگاهانه و ناآگاهانۀ نامطلوب را در اختیارتان قرار می‌دهد.

این کتاب درمورد کشف خلاقیتی است که در وجود همۀ افراد فارغ از شغلشان وجود دارد. تام و دیوید کلی در این کتاب به خوانندگان می‌گویند که خلاقیت، ذاتی یا منحصربه هنرمندان نیست و از این باور به عنوان «افسانۀ خلاقیت» نام می‌برند. در مقابل افسانۀ‌ خلاقیت، خودباوری در خلاقیت وجود دارد. یعنی باور به این موضوع که در وجود همۀ ما خلاقیتی وجود دارد که در انتظار پرورش یافتن و رشد است.

گوش دادن فقط این نیست که هنگام صحبتِ طرف مقابل زبانتان را نگه دارید. تقریباً برعکس این است. بخش اعظم گوش دادن درمورد این است که چگونه پاسخ بدهید؛ یعنی افکار طرف مقابل را با چه دقتی استنباط می‌کنید و به این ترتیب، افکار خودتان را بهتر شکل می‌دهید. درست و تعمدی گوش دادن می‌‏تواند درکتان را از انسان و جهان پیرامون‌تان دگرگون کند که ناگزیر به تجربه و زندگی‏‌تان غنا و تعالی می‏‌بخشد. این‏گونه خردمندتر می‏‌شوید و روابط پرمعنایی می‏‌سازید.
با خواندن این کتاب متوجه خواهید شد که گوش دادن فراتر از شنیدن صِرف حرف‏‌های افراد است. متوجه خواهید شد که گوش دادن شامل توجه کردن به نحوۀ بیان‏ افراد و کاری که در حین صحبت انجام می‏‌دهند، بستر گفت‏‌وگو، و نحوۀ طنین‌‏انداز شدن گفته‏‌هایشان در ذهن شماست.

بیشترِ مردم، در اغلب موارد، اوضاع را بدون فکر به دست خلبان خودکار هیجانات می‌سپارند و واکنشی احساسی نشان می‌دهند. عده‌ای هم انرژی زیادی صرف مهار یا سرکوب هیجاناتشان می‌کنند و هیجاناتشان را مانند کودکی سرکش و نافرمان در نظر می‌گیرند که باید با آن برخورد شود. کتاب چابکی در مدیریت هیجانات به شما یاد می‌دهد که چطور به جای سرکوب افکار و احساسات خود با این افکار و هیجانات مدارا کنید، شجاعانه با آنها مواجه شوید، و سپس از کنارشان عبور کنیم تا به رشد خودمان کمک کنیم.

کتاب «از بازخوردت متشکرم» به این موضوع می‌پردازد که وقتی قرار است بازخوردی بگیریم باید با چه چالش‌های مهمی دست‌وپنجه نرم می‌کنیم __فرقی نمی‌کند آن بازخورد خوب باشد یا بد، درست باشد یا غلط، همراه با شوخی باشد، از سر دلسوزی باشد یا از سر سنگدلی.

این کتاب دربارۀ نگاه به جهان از دریچه‌ای متفاوت است. کتاب واقع‌بینی ابزاری است که می‌توانیم از آن کمک بگیریم تا با خطای کمتری محیط پیرامون خود را ببینیم و تحلیل کنیم؛ کتابی بر پایۀ آمار و اطلاعات و نمودارهایی که دید بهتری از اوضاع جهان به خواننده می‌دهد. این کتاب بررسی می‌کند که مردم چگونه واقعیت‌ها را، حتی وقتی درست جلوی چشمشان است، اشتباه برداشت می‌کنند. جهان‌بینی شما روی شیوۀ زندگی‌تان تاثیر می‌گذارد. پس اگر جهان‌بینی‌تان اشتباه باشد، حدس‌هایتان هم به‌طور نظام‌مندی اشتباه می‌شود. ولی این جهان‌بینی فاجعه‌انگار فقط به خاطر دانش قدیمی نیست. حتی افرادی هم که به آخرین اطلاعات دسترسی دارند ممکن است دربارۀ جهان اشتباه کنند. چون خطاهای ادراکی در چشمان‌مان اتفاق نمی‌افتد، بلکه در مغزمان رخ می‌دهد. مطالعۀ این کتاب به شما کمک می‌کند تا بدانید چرا ذهن این همه آدم به‌طور نظام‌مند برداشت اشتباهی از اوضاع جهان دارد.