بالادست

(دیدگاه 8 کاربر)

364,000 تومان

نویسنده: دن هیث

مترجم: میثم کاشی‌پور

خیلی وقت‌ها در زندگی، سوزن‌مان روی واکنش گیر می‌کند. دایم مجبوریم مدیریت بحران کنیم و به امور فوری‌وفوتی بپردازیم. به جای این‌که در بالادست به دنبال سرچشمه‌ی مشکلات بگردیم و آن را بخشکانیم، در پایین‌دست به آن‌ها، پینگ‌پونگی پاسخ می‌دهیم. به همین صورت، پلیس‌ها دنبال دزدها هستند؛ پزشکان بیماری‌های مزمن را درمان می‌کنند و کارمندان بخش خدمات مشتری، گِله‌گزاریِ ملت را رفع و رجوع می‌کنند. اما به راستی چرا تلاش‌های ما این‌قدر واکنشی‌ست تا پیش‌گیرانه؟

در زندگی شخصی و اجتماعی‌مان، تا کِی می‌خواهیم استخوان مشکلات را در گلو نگه داریم فقط به این دلیل که فراموش کرده‌ایم قادریم از بروز آن‌ها پیش‌گیری کنیم؟ کتاب «بالادست»، راه‌کارهای عملی پیش‌گیری از مشکلات را به ما می‌آموزد.

این کتاب به چند عامل ذهنی می‌پردازد که ما را به سمت پایین‌دست هُل می‌دهند. عواملی مثل «کورمشکلی» که ما را از درون، نسبت به مشکلات اساسی بی‌توجه می‌کند. نویسندۀ کتاب، متفکرانی را به ما معرفی می‌کند که از سد این موانع گذشته و با اتخاذ تفکر بالادستی، به موفقیت‌های چشم‌گیری رسیده‌اند.

برای مثال، یک وب‌سایت خدمات مسافرتی، تنها با اعمال چند تغییر ساده در سامانه‌ی رزرواسیون‌ش، موفق شد جلوی بیست میلیون تماس به خدمات پشتیبانی را بگیرد. یکی از نواحی شهری آموزش و پرورش، پس از آن‌که فهمید می‌تواند از کلاس نهم، احتمال ترک‌تحصیل دانش‌آموزان دبیرستانی را پیش‌بینی کند، آمار ترک‌تحصیل‌ش را به نصف تقلیل داد. یکی از کشورهای اروپایی با اقدامات فرهنگی، سوء مصرف الکل و مواد مخدر در میان نوجوانان‌ش را تقریبا به صفر رساند. یک سامانه‌ی اورژانس با تحلیل داده‌ها، مبادی تماس با اورژانس را پیش‌بینی و آمبولانس‌هایش را پیش‌دستانه در آن مناطق مستقر کرد و با این کار زمان اعزام را کوتاه کرد.

دَن هیث که پیش از این کتاب ایدۀ‌عالی مستدام را از او منتشر کرده‌ایم در کتاب بالادست با صدها نفر که هر یک با روش‌هایی نامتعارف، مشکلات بزرگی را حل کرده‌اند به گفتگو نشسته و دیدگاه‌های حاصل از این مصاحبه‌ها را کنار هم چیده است تا نشان دهد چطور می‌توان از بروز مشکلات پیش‌گیری کرد.

دانلود PDF صفحات ابتدایی کتاب بالادست (شامل فهرست)

دانلود فایل تکمیلی کتاب بالادست

دانلود فایل خلاصۀ تک صفحه‌ای کتاب بالادست

موجود

توضیحات تکمیلی
وزن 320 گرم
عنوان انگلیسی کتاب

Upstream: The Quest to Solve Problems Before They Happen

نویسنده

دن هیث

مترجم

میثم کاشی‌پور

ترجمه‌ویرا

محمدعلی معین‌فر

نسخه‌پرداز

کیوان دهقان‌پور

مدیر هنری

مجید زارع

طراح جلد

محمدرضا چیت‌ساز

طراح گرافیک

امیرحسین قیصری

صفحه‌آرا

رامین مهری

تعداد صفحه

344

تیراژ

1500

نوبت چاپ

پنجم

قطع

رقعی

شابک

978-622-7089-24-0

8 دیدگاه برای بالادست

  1. جهانگیر دل افروز

    با عرض سلام
    کی این کتاب چاپ میشه ؟

    • مدیر سایت

      سلام و احترام
      این کتاب در حال حاضر منتشر شده است.

  2. محمد وحیدطاری

    چقدر خوشحالم از ترجمه و چاپ این کتاب.
    ممنونم از آریاناقلم که همیشه سراغ کتاب‌های جذاب و مفید میره.

  3. مجتبی احمدزاده (خریدار محصول)

    سلام
    کتاب تازه بدستم رسیده است. ترجمه خوشخوانی دارد.

    نکات اصلاحی:
    ۱)صفحه ۳۱ خط چهارم، تعویض مفصل زانو صحیح است. اساساً کشکک زانو تعویض نمیشود.
    ۲)صفحه ۳۳ خط اول: We cranked up the treble, Norway cranked up the bass یک استعاره در زبان انگلیسی است به معنی اینکه دو نفر به شیوه متفاوت با هم رقابت می‌کنند. بنابراین برای فارسی‌زبان می‌توان آنرا به این صورت ترجمه کرد:
    امریکا و نروژ با هم چشم و همچشمی دارند منتها هر یک به شیوه خود عمل می‌کند.
    بنابراین پاورقی مترجم اساساً منظور نویسنده نبوده است. بلکه تفاوت شیوه در رقابت منظورش بوده است.
    ۳)معنی agency در اصطلاح declaration of agency به طوریکه فارسی‌زبان بتواند بفهمد، اختیار و اراده است. «اعلامیه عاملیت» توسط خواننده براحتی فهم نمی‌شود. اما اگر نوشته شود: در جهت رودخانه شنا کردن، یعنی سرنوشت خود را بدست جریان آب سپردن ولی در خلاف جریان رود شنا کردن، یعنی فرد اعلام کرده از خود اختیار و اراده مستقل دارد.
    عزیمت به سوی بالادست به معنی اختیار و اراده مستقل داشتن است: …
    این معنی agency در این جمله منظور نویسنده است:
    Agency is the sense of control that you feel in your life, your capacity to influence your own thoughts and behavior, and have faith in your ability to handle a wide range of tasks and situations. Your sense of agency helps you to be psychologically stable, yet flexible in the face of conflict or change
    نه عاملیت کس دیگری بودن.

    • مدیر سایت

      آقای احمدزاده‌ی عزیز ممنون که همراه ما هستید و در بهبود فرایندها به ما کمک می‌کنید و نکاتی که توجه‌تان را جلب کرده است را برای ما ارسال کردید. در ادامه می‌توانید پاسخ آقای میثم کاشی‌پور، مترجم کتاب بالادست، به نکاتی که ذکر کردید را مطالعه کنید:

      با سلام،
      جناب آقای مجتبی احمدزاده،
      خیلی خوشحالم که با دقت کتاب را مطالعه کرده‌اید.
      ۱. دربارۀ نکتۀ اولتان، کاملاً درست گفته‌اید و اشتباه از من بوده است. ترجمۀ درست همان «تعویض مفصل زانو»ست که اشاره کرده‌اید.

      ۲. دربارۀ نکتۀ دومتان، اینکه دو نفر به شیوۀ متفاوت با هم رقابت می‌کنند کاملاً درست است و من هم در ترجمه همین مفهوم را مد نظر قرار داده‌ام. اما صحبت شما دربارۀ اینکه این در زبان انگلیسی استعاره است درست نیست. تا جایی که من می‌دانم استعاره نیست و البته از پنج نفر انگلیسی‌زبان هم پرسیده‌ام. خودم بعد از هشت سال زندگی در آمریکا یک بار هم آن را از کسی نشنیده‌ام. از چت‌جی‌پی‌تی هم پرسیدم که اطمینان حاصل کنم. استعاره‌ای که در زبان انگلیسی برای این مفهوم وجود دارد و متداول‌تر است این است:
      we zig and they zag.
      این چیزی که نویسنده نوشته است استعاره یا به تعبیر بهتر تشبیه خلاقانه‌ای است که از خودش درست کرده است. من هم دوست داشتم خود استعاره را ترجمه کنم، چون از ترجمۀ کلمه‌به‌کلمۀ استعارۀ نویسنده خوشم آمده بود. درضمن، درست است که این عبارت به شیوۀ متفاوت اشاره دارد اما به‌هیچ‌وجه نگاه چشم‌وهم‌چشمی ندارد. خلاصه که حرف شما دربارۀ شیوۀ متفاوت رقابت صحیح است اما من براساس سلیقه حس کردم ترجمۀ کلمه‌به‌کلمه می‌تواند همین مفهوم را برساند. به‌علاوه، چون این برداشت خلاقانه‌ای از نویسنده است نه استعاره‌ای کاملاً متداول در انگلیسی من زیرنویس را براساس برداشت خودم از کلماتی که نویسنده انتخاب کرده بود نوشتم. مثلاً دربارۀ اینکه چرا نگفت ما صدای بیس را بالا می‌بریم و نروژی‌ها صدای تریبل را حسم این بود که بیس با فرکانس کمتر (هیاهوی کمتر) و طول موج بیشتر (اثر طولانی‌مدت‌تر) در مقابل تریبل (هیاهو و هزینۀ بیشتر) و طول موج کمتر (اثر کوتاه‌مدت‌تر) مد نظر نویسنده بوده است.

      ۳. دربارۀ نکتۀ سومتان، صحبت شما کاملاً درست است. اراده و اختیار هم می‌تواند جای عاملیت قرار گیرد. من الان می‌فهمم چرا شما این نظر را داشته‌اید. چون از عاملیت این برداشت را داشته‌اید که طرف عامل یا عملۀ شخص دیگری است! من موقعی که داشتم ترجمه می‌کردم احتمال چنین برداشت جایگزینی در ذهنم نبود اما الان که حداقل یکی از خوانندگان کتاب چنین برداشتی داشته فکر می‌کنم شاید اراده و اختیار بهتر می‌بود. البته به نظرم این هم به سلیقه و البته به جغرافیای زندگی افراد بستگی دارد. در جایی که من بزرگ شدم از عاملیت همان اختیار و اراده را برداشت می‌کردیم. ممکن است در جاهای دیگر متفاوت باشد، که هست!
      ارادت،
      میثم کاشی‌پور.

  4. علیرضا دقیقی

    درود و عرض ادب
    از گفتگوی زیبای آقای احمد زاده و مترجم محترم لذت بردم، مودبانه، صریح و بر مداری مدارا.

  5. محمدجواد محیطی (خریدار محصول)

    سلام.
    امروز این کتاب رو تمام کردم. به نظرم این کتاب شروع خوبی برای خوندن کتاب تفکر سیستمی دکتر مشایخی هست.
    ممنون از انتشارات آریانا قلم و خانم محمدی و مترجم محترم کتاب آقای کاشی پور

  6. فهد

    سلام
    نسخه انلاین کتاب ها هم موجود هست ؟

    • مدیر سایت

      سلام و احترام
      نسخه الکترونیک کتاب‌ها در پلتفرم‌های کتاب‌خوان (فیدیبو، طاقچه و کتابراه) موجود است.

  7. بهرام انجم روز

    در« بالادست» چه خبر است؟
    بهرام انجم روز
    معرفی کتابِ
    «بالادست »
    نویسنده:دن هیث
    برگردان: میثم کاشی پور
    ناشر: آریاناقلم
    چاپ چهارم؛ بهار 1403
    کتاب «بالادست» چه می گوید؟
    ما معمولاً منتظر می مانیم تا وقتی اتفاقی افتاد به فکر چاره و رفع مشکل برآییم درحالی که تفکر بالادستی می گوید که باید پیش از وقوع حادثه آن را علاج کرد و به اصطلاح آب را از سرچشمه گرفت. نویسنده کتاب مثالی هم میزند که در واقع نام کتاب را هم از این مثال گرفته است و آن این است که در «پایین دستِ» رودخانه ای می بینند که بچه ای در حال غرق شدن است و برای نجات او به داخل آب می پرند و او را نجات می دهند ولی باز هم می بینند که بچه دیگری نیز به داخل آب افتاده و او را هم نجات می دهند ولی مشکل تمام نمی شود و بچه سوم و بعدی را نیز که در حال غرق شدند نجات می دهند.به اینجا که می رسند یک نفر از جمع جدا شده و عزم رفتن می کند. به او می گویند کجا می روی؟ می گوید: این طور درست نمی شود. من می روم تا حساب کسی را برسم که در آن «بالا دست» بچه ها را به داخل آب می اندازد! تفکر بالادستی واکنش منفعلانه نیست بلکه پیشگیرانه است. با این حال همان گونه که ناشر در ابتدای اثر آورده است « …در عمل شاهدِ موارد فراوانی از بی توجهی به مشکلات بالادستی هستیم، هم در سطح حکمرانی و سیاست گذاری و هم در کسب و کارها یا حتی در کارهای روزمره و فردی.» (ص5) نویسنده می گوید که متقاعد کردن تصمیم گیران و دولت مردان برای داشتن تفکر بالادستی و اختصاص هزینه پیشگیرانه برای اتفاقاتی که هنوز نیفتاده است (و یا حتی ممکن است اصلاً اتفاق نیفتد) دشوار است ولی پرداخت هزینه برای اتفاقات فوری و فوتی پس از وقوع حادثه (که منفعلانه ، واکنشی و پایین دستی است) به راحتی انجام می شود ؛ بیشتر هم به چشم می آید و پاداش هم دربردارد. او نام فصل یازده کتاب را اینگونه انتخاب می کند:
    « چه کسی بابت چیزی که رخ نمی دهد پول خواهد داد؟»
    نویسنده در این فصل به موضوع تأسّف انگیز و قابل تأمّلی می پردازد و می گوید « تلاش های مربوط به سلامت عمومی در عمل بابت موفقیتشان تنبیه می شوند.» [!] و به نقل از یکی از پزشکان با تجربه کشورش (آمریکا) می نویسد: « در سلامت عمومی اگر کارتان را درست انجام دهید بودجه اتان را کم می کنند، برای اینکه دیگر کسی مریض نمی شود.» و در جایی دیگر از سی. تی. اسکن های بی شمار و بی مورد و یا اَعمال جراحی یا بستری شدن های متعدد نام می برد و می نویسد که این پزشک دقیقاً به خال زده است و مدل هزینه به ازای خدمات در بهداشت و سلامت بیشتر به نفع کارهای واکنشی و منفعلانه است تا به سود کارهای پیشگیرانه. (ص260) نمونه هایی که در این کتاب آمده است یادآورمثال ساده ای از دوره کارآموزی برق در زمان نوجوانی نگارنده است؛ آنجا که استادکارِ برق در بستن و کورکردن قسمت های لختِ سیم های برق تأکید می کرد که صرفه جویی در استفاده از نوار چسبِ برق معنا ندارد و برای پوشاندن قسمت عریان سیم ها حتی زیاده تر از اندازه نوارچسب به کار ببرید تا مطمئن شوید که در آینده اتفاق ناگوارِ برق گرفتگی یا اخلال و اتصالی از این ناحیه واقع نشود.
    نویسنده درمثالی دیگر در همین فصل می گوید که بسیاری از هزینه هایی که در داخل منازل برای تعمیرات صرف می شود به خاطر آن است که نگاهِ حفظ و نگه داری بالادستی وجود ندارد.

    فرق تفکر بالادستی و پایین دستی در یک نگاه

    تفکر بالادستی تفکر پایین دستی
    پیشگیرانه/ کنشی منفعلانه/واکنشی
    درمان ریشه ای و زیربنایی مُسَکّن
    درمان قطعی وصله پینه کردن
    تفکرو تغییر سیستمی و تدریجی درگیر مسائل فوری و فوتی
    اقدامات قبل از حادثه اقدامات بعد از حادثه
    راهکار ها پیچیده تر و مبهم ترند راهکارها واضح و ملموس ترند و راحت تر به چشم می آیندوراحت تر اندازه گیری می شود
    تلاش برای پیشگیری از بروز مشکلات یا کاهش اثرات مخرب کنترل و مدیریت اوضاع در دقیقۀ نود (ص92)
    آهسته ترند محدود، سریع و ملموس اند
    دامنه اثرِ گسترده تر و بلند مدت تر دامنه اثرِ کم
    اختیاری ] اجباری[

    موانع تفکر بالادستی
    1-کورمشکلی ( من که مشکلی نمی بینم یا به نظر می رسد که کاری اش نمی توان کرد)
    2-فقدان مالکیت( مشکل من نیست که بخواهم حلش کنم)
    3- تونل زنی ( الان فرصت ندارم به این مشکل رسیدگی کنم)
    وقتی افراد با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنند، تلاش برای حل مشکلات را به کل رها می کنند. دیدشان تونلی می شود. دیگر به برنامه ریزی بلند مدت و اولویت بندی ها کاری ندارند و فقط به تفکری منفعلانه، واکنشی و کوتاه مدت محدود می شوند. (ص 88)

    برگزیده عبارتی از کتاب:
    □ «مسئله این نیست که مشکلات بزرگ جایی برای مشکلات کوچک باقی نمی گذارند.برعکس، مسئله این است که مشکلات کوچک جایی برای پرداختن به مشکلات بزرگ باقی نمی گذارند.» (ص 87)
    □ «اگر نتوانید مشکلات را سیستماتیک حل کنید، تا ابد در چرخۀ بی پایان واکنش های منفعلانه گرفتارتان می کند.» (ص 92)
    □ «دلیل خانه دار کردن بی خانمان ها یا پیشگیری از بیماری یا سیر کردن شکم گرسنگان بازگشت سرمایة مادی نیست، بلکه بازگشت سرمایة اخلاقی است….فعالیت های بالادستی را با سؤالاتی نابود نکنیم که هیچ وقت برای فعالیت های پایین دستی نمی پرسیمشان» ( ص 177)
    □«یکی از مخرب ترین ایده ها دربارۀ کارهای بالادستی ، که در عمل تبدیل به نقض غرض می شود، این است که این نوع کارها باید برایمان پول صرفه جویی کنند.» (ص176)
    □«وقتی بتوانیم احتمال بروز مشکل را پیش پیش بسنجیم، فضای بیشتری برای مانور و حل آن خواهیم داشت. برای همین یکی از سؤالات کلیدی دربارۀ تلاش های بالادستی این است: چطور می توان صدای آژیر هشدار زود هنگام را پیش از وقوع مشکلی که در پی حل آنیم شنید؟» ص(189)
    □ «برای اقدام کردن عجول اما برای نتیجه گرفتن صبور باشید.» (ص317)
    وآخر اینکه
    نویسنده کتابِ «بالادست» با آوردن آمار و نمونه های متعدد از مشکلاتِ درون جامعه آمریکا ( که مبتلا به سایر جوامع نیز هست) درصدد است تا افقِ گسترده تری را پیش پای مخاطب ترسیم کند و دست او را گرفته و از سطوحِ پایین دست به سوی بالادست رهنمون سازد و نگاهش را از جمع و جور کردن دم دستیِ صرف و فوری و فوتیِ ناگزیر و هزینه کردهایِ گزافِ مادی و معنویِ دقیقه نودی به سوی پیشگیری و پیش بینی و کلان نگریِ پیش از وقوع حادثه توسعه دهد تا هم در زندگی فردی و هم در شیوه های مدیریتی تفکرو تغییر تدریجی و نظام مند را تجربه کند.

  8. a.mozafari

    سلام و وقت بخیر
    کتاب بسیار جذاب و تاثیرگذاری است.
    ترجمه روان و مناسبی دارد و کمتر به متنهایی برخورد میکنیم که به نتیجه برسیم که خود مترجم هم متوجه موضوع نشده باشه که جا دارد از مترجم محترم و تیم ویراستاری کتاب قدردانی کنم.
    نکته جالبی که در کتاب دیدم آن است که در کشورهای غربی مشکلاتی مشابه کشور ما وجود داشته و وجود دارد. اما افراد یا نهادهایی آستینها را بالا زده و با جلب نظر و حمایت افراد تاثیرگذار تونستن مشکلات رو به صورت بالادستی حل کنند و با انتشار دستاوردهاشون کشورشون رو به محل بهتری برای زندگی تبدیل کنند.
    البته صبوری، خستگی ناپذیری و تداوم پیگیری موضوعات یکی از ویژگیهای قهرمانهای بالادستی است.

    در بخش خلاصه کتاب اشاره شده که پوستر خلاصه کتاب از سایت آریاناقلم قابل دانلود است که متاسفانه موفق نشدم که پیدا کنم. لطفا در صورت امکان فایل مربوطه رو باگذاری بفرمایید. این خلاصه کمک میکنه که مطالب ارزشمند کتاب مرور بشه و در ذهن جا بگیره.

    باز هم از مدیریت انتشارات آریانا قلم و کلیه دست اندرکاران ترجمه و انتشار کتاب های ارزشمند اینچنین تشکر و قدردانی میکنم.
    موفق و پیروز باشید

    • مدیر سایت

      سلام و احترام
      ممنون از بازخورد ارزشمندتان
      شما می‌توانید فایل «خلاصۀ تک صفحه‌ای کتاب بالادست» را از همین صفحه دانلود کنید.

دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *